خانه قلب

♥ ♥ ♥ L.O.V.E.R ♥ ♥ ♥

شب می آید و پس از شب تاریکی پس از تاریکی چشمها دستها و نفس ها و نفس ها و نفس ها ... و صدای آبکه فرو می ریزد قطره قطره قطره از شیر بعد دو نقطه سرخ از دو سیگار روشن تیک تاک ساعت و دو قلب و دو تنهایی

 امروز زنگ خانه  قلبم را زدم ٬صدایی نشنیدم انگار هیچکس آنجا نیست . در را فشار دادم ، در باز شد.به داخل رفتم ولی... ولی اینجا  ٬اینجا کجاست؟ اینجا خانه قلب من است ؟


نه باور نمی کنم ولی آدرس را درست آمده ام  ٬پس چر ا اینطور ؟ چرا اینقدر تاریک ؟...

چرا اینقدر سیاه؟به خودم آمدم فهمیدم مدت هاست دستی به رویش نکشیدم.

انگشتی بر روی  تاقچه ها کشیدم غبار تنهایی رویشان نشسته بود ، نگاهی به اطراف خانه کردم .

  چشمه محبت کنارش خشک شده بود ، وارد خانه شدم .

پنجره اش را باز کردم و آستین ها را بالا زدم و خانه تکانی را شروع کردم ...

 غبار تنهایی و غربت  را از گوشه و کنارش زدودم  .

زمینش را با فرش دوستی  مفروش ساختم .

گلدانی از گل محبت را در کناره پنجره هایش گذاشتم...

 آه ...چراغ یادم رفت. چراغ عشق را نیز بر سقف  خانه دلم آویختم ٬

شاپرک های عاطفه را دیدم که گرداگرد گل های محبت درون گلدان مهربانی ٬می رقصند و شادی میکنند .

راستی یادم آمد باید باغچه را وجین کنم .

سرتاسرش را گل های خار و علف های هرز گرفته بودند و خاکش تشنه بود .

گل های سوسن  و شقایق را جایگزین  علف ها کردم.

خاکش را نیز با آب  امید سیراب کردم و چشمه محبت به سویش روان ساختم حالا...

گوشه ایی می نشینم تا استراحت کنم حس می کنم کمی سبک شده ام ...

آه چقدر خوشحالم...


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:,ساعت12:10 AMتوسط YasAmin_R | |